گنجینه پنهان در سینه یاران جمع آوری خاطرات شهداء و ایثارگران کوی نیرو آخرین مطالب
نويسندگان جمعه 30 خرداد 1393برچسب:, :: 13:36 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
سلام تا حالا فکر کرده اید چرا آب خیس است؟ البته اگر خشک هم بود آنگاه سؤال می کردیم چرا خشک است. به هر حال خالق دانا و توانای حکیم هستی آنرا خیس آفریده است. پاسخ علمی اما ساده و همه فهم در کتابی با همین نام "چرا آب خیس است؟" توسط یکی از یاران گنجینه آقای عبدالامیر سروش نژاد ترجمه و به زیور طبع آراسته شده است که شما را به تهیه ومطالعه آن دعوت می کنیم. تصویری از روی جلد کتاب: این آمادگی را داریم که آثار فرهنگی، ادبی، علمی و هنری یاران گنجینه را در این وبلاگ معرفی کنیم. دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:علی بخشی زاده,سعید پیمانی فروشانی,حمید سمالی,سید حمید فاطمی نیا,فضایل انسانی,, :: 15:22 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
حق نداری خودت لباس هات رو بشوری! در محل حمام ها مشغول شستن لباس هایم بودم که علی آقای بخشی زاده به من نزدیک شد و گفت: صحیح نیست شما لباس هایت را بشویی. علی آقا از بچه های با مرام تهران و بسیار با وقار و متانت بود. ادامه مطلب ... پنج شنبه 22 خرداد 1393برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
فایل صوتی ارسالی توسط فرهاد دیلمی از خاطره ایشان در جزیره مجنون حکایت می کند که شنیدن آنرا به شما توصیه می کنیم. سمت راست: فرهاد دیلمی خوزستانی و مهدی حیاوی اهوازی (در نوجوانی)در پایگاه مقاومت بسیج شهید نادر حیاوی اهوازی پنج شنبه 22 خرداد 1393برچسب: فرهاد دیلمی, :: 14:44 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
فایل صوتی زبر توسط فرهاد دیلمی ارسال شده است شنیدن آن خالی از لطف نیست. مجید صابون پز که در خاطره فوق به او اشاره شده است، در گوشه پایین عکس به همراه دهقان در مراسم تشییع شهید محمد ذیغمی دیده می شود. سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:آزاده,اسارت,منوچهر شعباني,معامله,ايثارگر,ابوترابي, :: 23:27 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
مطلب زیر ارزش خواندن چند باره دارد... یک روز اسیری چند می ارزد؟
آزاده مجروح پس از سالها تحمل رنج اسارت، اينك كه به وطن برگشته، فشار هزينه هاي سرسام آور زندگي او را سخت آزار مي دهد. مدتي قبل كه اين فشارها به اوج خود رسيد، به سراغ نويسنده اي مي رود و از او مي خواهد برايش نامه اي بنويسد. او به صاحب قلم مي گويد...
![]()
آزاده جانباز – منوچهر شعباني – همراه و همرزم حجت الاسلام ابوترابي بود كه در سال 1382 در اثر جراحات ناشي از مجروحيت شيميايي به شهادت رسيد.
منبع:http://www.askdin.com/thread19182.html
سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, :: 22:26 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
محکم گرفتم پلاکت را ودل به مولا سپردم
سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, :: 19:31 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
آنگاه من شدم و پلاک تو رد خون و درب مولا
تو بودی و من بودم . تو رفتی، من ماندم و پلاک تو! جمعه 16 خرداد 1393برچسب:جشن پتو,تأدیب ستون,رمز عملیات,حسین خرده فروش,, :: 19:43 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
جشن پتو یا تأدیب ستون! 2 خاموش کردن چراغ ها در شب ممنوع بود. ما باید در عرض یک دقیقه چراغ ها را خاموش کرده و عملیات را به انجام می رساندیم. یکی از بچه ها به بهانه خوردن آب کنار حبانه ها نزدیک کلیدها ایستاد و منتظر رمز عملیات بود. رمز عملیات آهنگی بود که هر روز صبح از بلندگوها پخش می شد. ادامه مطلب ... چهار شنبه 14 خرداد 1393برچسب:مجید مطیعیان,ستون پنجم,گروه ضربت,مراسم پتو,حسین خرده فروش,, :: 2:41 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
جشن پتو یا تأدیب ستون! مجید مطیعیان بدنبال لو رفتن توسط ستون پنجم داخل آسایشگاه، مورد اذیت و آزار عراقی ها قرار گرفت و پس از پذیرایی مفصلی که از او بعمل آوردند، به آسایشگاه تحویل دادند، که کبودی ناشی از شکنجه ها در آو نمایان بود. این صحنه برای بچه ها سنگین بود و باور این که آسایشگاه 19 ، ستون دارد مشکل بود... ادامه مطلب ... دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:, :: 20:15 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
خدا امشب ولیّش را ولی داد جمالی منجلی نوری جلی داد حسین بن علی چشم تو روشن که امشب بر تو ذات حق علی داد دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:, :: 1:57 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
هر گل خوشبو که گل یاس نیست هر چه تلألو کند الماس نیست ماه زیاد است و برادر بسی هیچ یکی حضرت عبـاس نیست میلاد ابوالفضائل حضرت عباس(ع) و روز جانباز مبارک باد. یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب:روز پاسدار و پاسداران ولایت, :: 15:17 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
روز میلاد امام حسین(ع)، مجالی است برای پاسداری نام پاسدار یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب:, :: 15:2 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
امام حسين و جود و كرامت 1- حضرت حسين (ع) به عيادت اسامه بن زيد رفت . اسامه تا چشمش به امام حسين افتاد گفت : واي از غم و اندوه . امام (ع) فرمود: برادر غم تو چيست ؟ عرض كرد:قرض سنگيني كه به گردن دارم و آن شصت هزار درهم است . منبع:http://www.valiasr-aj.com/sarallah/include/VIEW.php?bankname=LIBLIST&RADIF=0000013887 شنبه 3 خرداد 1393برچسب:حسن خدایگانی, دعاي ربنا, تفتيش,محمد رستمي فر,, :: 22:50 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
برای روشن شدن موضوع در خصوص جزوات، یک خاطره از کتاب خاطرات آقای حسن خدایگانی که در خاطره "راتب یا حقوق ماهیانه" (داستان اسارت بدون یک شلیک 15) ذکری از ایشان آمده است، نقل می کنم: ادامه مطلب ... شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
شهید محمد جهان آرا به روایت حضرت آیت الله خامنه ای من مایلم اینجا یادى از «محمد جهانآرا» شهید عزیز خرمشهر و شهدایى که در خرمشهر مظلوم آنطور مقاومت کردند بکنم. آنروزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروى مسلحى نداشت؛ نه که صدوبیست هزار نداشت بلکه ده هزار، پنج هزار هم نداشت. چند تانک تعمیرى از کار افتاده را مرحوم شهید «اقاربپرست» – که افسر ارتشى بسیار متعهدى بود – از خسروآباد به خرمشهر آورده بود، تعمیر کرد. (البته این مال بعد است. در قسمت اصلى خرمشهر که نیرویى نبود). محمد جهانآرا و دیگر جوانان ما در مقابل نیروهاى مهاجم عراقى – یک لشکر مجهز زرهى عراقى با یک تیپ نیروى مخصوص و با نود قبضه توپ که شب و روز روى خرمشهر مىبارید – سى و پنج روز مقاومت کردند. همانطور که روى بغداد موشک مىزدند، خمپارهها و توپهاى سنگین در خرمشهر روى خانههاى مردم مرتب مىباریدند. با اینحال جوانان ما سى و پنج روز مقاومت کردند؛ اما بغداد سه روزه تسلیم شد! ملت ایران! به این جوانان و رزمندگانتان افتخار کنید. بعد هم که مىخواستند خرمشهر را تحویل بگیرند، دوباره سپاه و ارتش و بسیج با نیرویى بهمراتب کمتر از نیروى عراقى رفتند خرمشهر را محاصره کردند و حدود پانزده هزار اسیر در یکى دو روز از عراقیها گرفتند. جنگ تحمیلى هشت سالهى ما، داستان عبرتآموز عجیبى است. من نمىدانم چرا بعضیها در ارائهى مسائل افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلى کوتاهى مىکنند. بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران ۱۳۸۲/۱/۲۲ قسمتی از وصیتنامه فرمانده شهید: ای امام! تا لحظهای که خون در رگهای ما جوانان پاک اسلام وجود دارد، لحظهای نمیگذاریم که خط پیامبرگونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود. ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیدهام، سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمیخیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظهای که خرمشهر سقوط کرد، من یکماه بطور مداوم کربلا را میدیدم. هر روز که حملهی دشمن بر برادران سخت میشد و فریاد آنها بیسیم را از کار میانداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق میرفتم، گریه را آغاز میکردم و فریاد میزدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را. به نقل از:http://revolution.shirazu.ac.ir/?p=18992
شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, :: 2:56 :: نويسنده : محمدرضا مروانی
سالروز فتح خرمشهر، شهر 35 ميليوني گرامي باد.. ياد همه شهدا بخير... پیوندهای روزانه
پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |