8- سید رئوف جعفری خلیلی
سلام. یکی از خاطرات بنده درمورد ماه مبارک رمضان بود. بعد از نماز می رفتیم خونه، بعدازافطار به مسجد برمی گشتیم تا ببینیم پاس بخش اونشب کدام پست رو به ما می داد. بعد از اتمام پستمون، تاسحر بیدار می موندیم. جالب اینکه درتمام این مدت حتی یک حرف بی ربط و یا شوخی بدی بین بچه ها اتفاق نمی افتاد و هر وقت ناخوداگاه اگه غیبتی می شد حاج محمدرضا مروانی بشدت با غیبت کننده برخورد می کرد. بعد از اذان صبح و خواندن نماز، تازه بچه ها می رفتن سراغ ورزش ،وای که چه نفس گیر بود. خلاصه دراون زمان ما فکر می کردیم که توی صف شهادت هستیم وسعی می کردیم خودسازی رو ولو ناقص ادامه بدیم. یادش بخیر. انشاالله تاخاطره بعدی.
نظرات شما عزیزان: