...
در عمليات والفجر ۸ در منطقه فاو صبح عمليات بود و ما مشغول جمع آوري اسرا و انتقال اونا به عقبه بوديم، من داشتم به يكي از امدادگرها كه مشغول پانسمان اسراي مجروح بود كمك ميكردم و تعداد زيادي اسير عراقي روي زمين نشسته بودند و عده اي هم كه مجروح روي زمين افتاده بودند، در همين حين صداي غرش شديد هواپيماهاي بمب افكن بگوشمون رسيد كه به سرعت از جامون بلند شديم تا بريم و سنگر بگيريم، من يه لحظه احساس كردم عراقي ها هيچ واكنشي نشون ندادند. تو همين فكر بودم كه شنيدم اسراي عراقي با صداي بلند ما رو صدا مي كردن و مي گفتند: لا تخاف طيارة الاسلام. يعني نترسيد هواپيماهاي خودتونه، و ما با خنده برگشتيم سر جامون و به كارمون ادامه داديم.
خلبان هاي هلي كوپترهاي كبري كه ديگه تو شكار تانك و خودروهاي دشمنمحشر بودند همچنين در هلي برد نيروهاي رزمنده. يادمه كه در عمليات خيبر در جزاير مجنون من در تيپ ۱۵ امام حسن بودم و ما رو با هلي كوپتر تا اونجايي كه راه داشت به نزديكترين نقطه خط اين خلبان هاي شجاع منتقل كردند و عمليات رو ادامه داديم. تو همون جزيره يكي از هلي كوپترها كه نيرو و مهمات براي ما آورده بود بعد از تخليه اونا قصد پريدن داشت كه يه ميراژ عراقي اونو ديد و به طرف هلي كوپتر حمله كرد خلبان هم كه هيچ راهي نداشت دوباره نشست اما متاسفانه هواپيماي عراقي اونو مورد اصابت قرار داد، وقتي ما نزديك هلي كوپتر رسيديم ديدم كه خلبان از هلي كوپتر قبل از اصابت موشك خارج شده بود. همينطور در بازگشت از منطقه كار انتقال نيروها واقعا ً طاقت فرسا بود و می ديدم كه اين خلبانان عزيز چه زحمتها و ايثارهايي كردند. خداوند يار و ياور اين عزيزان باشه و روح شهداي خلبان هم شاد باد .
نظرات شما عزیزان: