خاطره در باره شهید نادر حیاوی و شهید سعید کوتی
گنجینه پنهان در سینه یاران
جمع آوری خاطرات شهداء و ایثارگران کوی نیرو
درباره وبلاگ


به وبلاگ گنجینه پنهان خوش آمدید. ارزش زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست. مقام معظم رهبری شما می توانید از ادامه دهندگان آن باشید، همت کنید... از همه‌ی یاران تقاضا می‌کنیم که خاطرات خودشان را دریغ نکنند؛ زیرا دریغ ‌کردن خاطرات به نوعی به فراموشی‌ سپردن دوران جنگ است.
نويسندگان

6- عبدالوهاب معاوی

بنام خدا

مقدمه

خدایا تو خود گواهی که برای نوشتن این مطلب چقدر با خودم کلنجار رفتم چون می ترسیدم که هم در دنیا وهم در آخرت شرمنده شهدا وخانواده ی معظم اونا بشم ونتونم حق مطلب رو ادا کنم. اگر دراین دل نوشته نام شهیدی که درآن محله بوده از قلم افتاده باشه به بزرگی خود این حقیر را ببخشید.

نمیدونم از کجا و چطور شروع کنم اما همین قدر میدونم که بعضی چیزا هیچ وقت فراموش نمیشن مثل خاطرات تلخ و شیرین عمر که توی تمام زندگی آدما رخنه میکنن وهیچ وقت ازیاد نمیرن مثلا خاطره تلخ از دست دادن یک عزیز یا خاطره خوب یک سفر خوب توهمه دوران با ما میمونن .

همسن و سالهای من باید خاطرات خوب زیادی ازهمه دوران داشته باشن دوران خوب کودکی که تو آغوش خوب و گرم یک خانواده خوب گذشته یا خاطره یک محله خوب که قبلا توی اونجا زندگی میکردن.

اونشب (پنجشنبه اول اسفند 1392) پیامک یکی ازدوستای خوب قدیمی رسید که با خواندن اون پیام اشک درچشمانم حلقه زد و تمام خاطرات قدیمی رو توی ذهنم زنده کرد، ذهن منم که انگار منتظر یک جرقه بود رفت به اون قدیم قدیما، رفت به دوران کودکی، رفت به دوران نوجوانی و جوانی، رفت به دوران بهمن ماه پنجاه و هفت و انقلاب، رفت به دوران جنگ و دفاع جانانه ملتی که هیچ وقت نمی خواست زیر بار حرف زور بره، رفت اون محله با صفای قدیمی اونجایی که بر خلاف کوچیک بودنش مردم بزرگی داشت که تقریبا تو هر خیابونش یک یا شاید هم دو تا خانواده شهید بود. شهدای زیادی رو اون محله برا خاطر جنگ و انقلاب داده بود مثل شهید نادر حیاوی، شهید سعید کوتی، شهید علی دشت بزرگ، شهید محمدرضا حسام آبادی، شهید رامین زنگنه، شهید رحیم ممتاز، شهید بهمن صادقی، شهید محمد ذیغمی، شهید مسعود راکی پور، شهید سعیداوی، شهید باغوردانی، شهید میناوی که همه و همه بزرگ شده مکتب اسلام و انقلاب بودن و برای مردم اون محله که منم یه زمانی اونجا زندگی میکردم یک افتخار بود افتخار بزرگی که نسیب همه کس نمی شد، راستی تا یادم نرفته بگم که من و شهید محمد ذیغمی توی دبیرستان همکلاس بودیم البته شهید حیاوی وشهید کوتی هم با یک سال اختلاف توی اون دبیرستان درس می خوندن اونا یه سال جلوتر بودن. می خواستم براتون چند تا خاطره از اون دوران تعریف کنم.

6-1 زمستان سال 58 بود که یه شب رادیو اعلام کرد بعلت بارندگی شدید شهر اهواز در معرض خطر سیل بوده و مردم باید آماده مقابله با این خطر باشند. اون شب شهید حیاوی و شهید کوتی که هم با من و هم با برادر بزرگترم(طاهر) دوست بودن، قرارشد که توی خونه ما جمع بشن و تا صبح بیدار بمونن، اما از اونجایی که اونا جوون بودن و پر انرژی و البته خوش خوراک نمی تونستن آروم بشینن برا همین دنبال یه سرگرمی خوب می گشتن که گیر کردن درب قابلمه جا نونی برا شون شد یه سرگرمی خوب. آخه قابلمه نون ما فلزی بود و لبه اون کج و کوله شده بود. اونشب این دو شهید بزرگوار بهمراه برادرم تا صبح هر چی قابلمه کج و کوله داشتیم رو صاف و صوف کردن و فردای اون روز آب رود خونه کارون کمی پایین رفت و خطر بر طرف شد.

6-2 شهید نادر حیاوی به موتور سواری علاقه بسیاری داشت بطوریکه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی دست به ساخت یک خودوری کوچک تک نفره زد، که تقریبا آن را ساخت اما با شروع جنگ تحمیلی و آغاز حضور جوانان در جبهه های حق علیه باطل شهید حیاوی نیز راهی جبهه ها گردید. در ضمن او یک نقاش بسیار خوب بود. خوب یادم میاد که بر روی دیوار خونه خودشون عکس زیبایی از امام خمینی(ره) کشیده بود، که بعدا عکسی دیگر نیز بر روی یکی از دیوارهای مدرسه نیز کشید. شهید کوتی هم به ماهی گیری علاقه بسیاری داشت بطوری که بعضی از شبها تا صبح در کنار رودخانه به ماهی گیری می پرداخت.

6-3 توی کوی نیرو یه مسجد وجود داره که بنام مسجد دوازده امام (ع) کوی نیرو معروفه، با شروع جنگ تحمیلی و فرمان تاریخی امام خمینی(ره) برای تشکیل بسیج و ارتش بیست ملیونی، من و دیگر دوستان برای شرکت در این فریضه دینی و ملی - میهنی و اطاعت از فرمان امام(ره) همه بسوی مسجد روانه شدیم. خوب یادمه یه آقایی بنام محمد گودرزی که گروهبان ژاندارمری بود، شروع کرد بما آموزش دادن که چطور از اسلحه استفاده کنیم، چه اسلحه ای تفنگ نیمه خودکاره ام یکه.

اون روز چیزی حدود صد و شصت یا هفتاد نفر ثبت نام کردن، اما شب جمعا حدود بیست یا سی نفر برا پست دادن اومدن که منم جزو اونا بودم. قرار شد ما پاس اول باشیم که بعد از اتمام پستم با اقای خسرو شاه محمدی رفتیم برا گشت زنی، شهید حیاوی و شهید کوتی نزدیک باشگاه (باشگاه کوی نیرو جهت کارگران سازمان آب و برق در اون موقع درست شده بود که با شروع جنگ تحمیلی مبدل به یکی از پایگاه ها شد) پست میدادن. ما رفتیم که به اونا سری بزنیم. من یکمی خواستم سربسر اونا بزارم و با یه حرکت فوری خودمو به اونجا برسونم که شهید حیاوی متوجه من شده و به من اخطار دادن و بعد از اینکه من ایستادم مرا به پیش خود خواند و لوله اسلحه خودش رو در کنار گوش من قرار داد و گوله ای شلیک کرد، که تا چند ساعت قدرت شنوایی ام از بین رفت. شهید حیاوی اینکار رو برا این انجام داد که دیگر دست از سربسر گذاشتن دیگران بردارم .

6-4 در زمان شهادت شهیدان حیاوی و کوتی من در بیمارستان امام خمینی(ره) اهواز بعنوان امدادگر مشغول کمک بودم که عملیات شروع شد و خبر شهادت این دو عزیز بزرگوار رو بهم دادن البته پیکر شهید کوتی رو تقریبا یک روز پس از عملیات دادن اما پیکر شهید حیاوی بعد از تقریبا ده یا دوازده روز تحویل خانواده محترمشان دادن.

6-5 در مورد دیگر شهدای کوی نیرو هم گفته های وخاطرهای بسیاری وجود داره، هر لحظه از زندگی این عزیزان خاطره بود. پدر شهید سعیداوی بنا بود و شهید سعیداوی همیشه در کنار پدرش مانند کوهی ایستاده بود و همیشه همه دوستان را به اطاعت از پدر و مادر ترغیب می کرد.

6-6 درمورد رامین زنگنه اگر بخواهم بگم، او به بازی فوتبال علاقه بسیار زیادی داشت بطوری که می توانست چند ساعت متوالی بازی کنه.

البته بعلت بیماری که در این چند سال گریبان گیرم شده، خاطرات زیادی از اون روزها در ذهن من باقی نمانده. لذا همانگونه که در ابتدا به عرض دوستان و سروران گرامی رساندم اگر احیانا در این دل نوشته چیزی از قلم افتاده این حقیر رو مورد بخشش خود قرار دهند.

شهدای ما مانند ستاره هایی هستند که هیچ وقت خاموش نخواهند شد و روشنگر راه همه ره پویان حق وحقیقت خواهند بود انشالله.

میخواهم قبل از هر چیز از همه بزرگورانی که باعث و بانی این حرکت زیبا شدند صمیمانه تشکر کنم.

عبدالوهاب معاوی

جمعه شانزدهم اسفندماه

1392


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پیوندهای روزانه



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 110
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 110
بازدید ماه : 551
بازدید کل : 21420
تعداد مطالب : 334
تعداد نظرات : 138
تعداد آنلاین : 1

چاپ این صفحه