منهو حسین علی رحیمی؟(به زبان عربی)
دشمن همواره نسبت فرماندهان ما دچار نوعی توهم بود و آنها را افرادی با هیکل غیر عادی و بزرگ می پنداشت. لذا گاهی دوستانی که از جثه تنومندی برخوردار بودند آنها را "حرس خمینی!" خطاب می کرد. نمی دانم ستون پنجم آسایشگاه چگونه حسین رحیمی را توصیف کرده بود که زندانبان از دیدن او تعجب کرد. روزی بعد از داخل باش در حالی که مشغول امورات شخصی خود بودیم صدای نکره باز شدن درب آسایشگاه، آسایشمان را بهم ریخت و نگران به در چشم دوختیم. خالد وارد شد و همه پای دیوار آسایشگاه به خط شدیم. خالد با صدای رسایی گفت: منهو علی حسین رحیمی؟ یعنی: حسین علی رحیمی کیست؟ حسین رحیمی با آن جثه نحیف و لاغر و صورتی کشیده و استخوانی و قدی نسبتا کوتاه، با تکیه بر یک پا، در حالیکه پای دیگرش را بالا نگه داشته بود، لی لی کنان دو قدمی جلو آمد و گفت: منم حسین رحیمی. خالد، که حسین را با آنچه در تصور خود داشت یکسان نمی دید، با حالت تمسخر و تعجب گفت: انت حسین علی رحیمی؟ ارجع... یعنی حسین علی رحیمی تویی!!! برگرد، و حسین همانطور که جلو آمده بود به عقب برگشت. خالد دو باره سؤالش ر ا تکرار کرد و گفت: منهو علی حسین رحیمی؟ حسین نیز دوباره جلو آمد وگفت بابا منم حسین علی رحیمی. خالد با تعجبی افزونتر و با تأکید گفت: انت حسین علی رحیمی؟ یعنی انت حسین علی رحیمی؟ باورش نمی شد که حسین علی رحیمی با این فیزیکی که دارد از رهبران قاطع است و خیلی از تحرکات قاطع را هدایت می کند. وقتی پذیرفت این همان حسین است در حالی که همچنان معما برای او حل نشده بود حسین را به بیرون هدایت کرد و تا غروب از او ایشان پدیرایی گرمی بعمل آوردند و کوفته و کبود تحویل آسایشگاه دادند...
ادامه دارد ...
نظرات شما عزیزان:
فاطمه 
ساعت15:18---24 ارديبهشت 1393
شهدا مرغان خوش الحان جنت الحسین هستند که هفت آسمان بدان الحان مجذوب اند
یادشان گرامی
فاطمه
ساعت15:18---24 ارديبهشت 1393
شهدا مرغان خوش الحان جنت الحسین هستند که هفت آسمان بدان الحان مجذوب اند
یادشان گرامی
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
