گنجینه پنهان در سینه یاران
جمع آوری خاطرات شهداء و ایثارگران کوی نیرو
درباره وبلاگ


به وبلاگ گنجینه پنهان خوش آمدید. ارزش زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست. مقام معظم رهبری شما می توانید از ادامه دهندگان آن باشید، همت کنید... از همه‌ی یاران تقاضا می‌کنیم که خاطرات خودشان را دریغ نکنند؛ زیرا دریغ ‌کردن خاطرات به نوعی به فراموشی‌ سپردن دوران جنگ است.
نويسندگان

هر گل خوشبو که گل یاس نیست

هر چه تلألو کند الماس نیست

ماه زیاد است و برادر بسی

هیچ یکی حضرت عبـاس نیست

میلاد ابوالفضائل حضرت عباس(ع) و روز جانباز مبارک باد.

 

روز میلاد امام حسین(ع)، مجالی است برای پاسداری نام پاسدار
این دلیرمردان روزگار و اسوه های ایثار
سلام بر شما، مالک اشترها و ابوذرهای زمان که مصداق حرّیت اباعبدالله اید . . .
روز پاسدار و پاسداران ولایت مبارک

روز میلاد امام حسین(ع)، مجالی است برای پاسداری نام پاسدار
این دلیرمردان روزگار و اسوه های ایثار
سلام بر شما، مالک اشترها و ابوذرهای زمان که مصداق حرّیت اباعبدالله اید . . .
روز پاسدار و پاسداران ولایت مبارک

یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب:, :: 15:2 :: نويسنده : محمدرضا مروانی

 

 

امام حسين و جود و كرامت

 

1- حضرت حسين (ع) به عيادت اسامه بن زيد رفت . اسامه تا چشمش به امام حسين افتاد گفت : واي از غم و اندوه . امام (ع) فرمود: برادر غم تو چيست ؟ عرض كرد:قرض سنگيني كه به گردن دارم و آن شصت هزار درهم است .

امام (ع) فرمود: من آن را مي پردازم . اسامه گفت : مي ترسم أجل مهلتم ندهد.فرمود: مطمئن باش كه تو زنده هستي و من قرض تو را خواهم داد. راوي مي گويد امام (ع) قبل از مرگ اسامه تمام قرض او را رد كرد.

2- مردي از صحرانشينان عرب وارد مدينه شد و سراغ بهترين شخص را از نظر جود و كرم گرفت . به داخل مسجد شد و حضرت را در حال نماز مشاهده كرد، در كنار امام (ع) قرار گرفت و نياز خود را در چند بيت شعر بيان كرد. امام حسين (ع) از مسجد به خانه آمد و به قنبر فرمود: آيا از مال حجاز چيزي باقي مانده . عرض كرد: بله چهار هزاردينار. امام (ع) فرمود: همه را بياور كسي هست كه از ما سزاوارتر است و به آن محتاج مي باشد. حضرت حسين (ع) در خانه را نيمه باز كرد و پول ها را به اعرابي داد و بي شك منظور آن بزرگوار از اين عمل آن بود كه چشم او به مرد اعرابي نيفتد و خجالت نكشد.اعرابي پول ها را گرفت و گريه كرد و حضرت فرمود: مگر كم عطا كردم كه چنين مي كني ؟ گفت : مي گريم كه چگونه اين دست هاي پربركت و بخشنده زير خاك خواهد رفت .

3- مردي به حضور امام حسين (ع) شرفياب شد و عرض سلام كرد و سپس مشكل خود را با امام (ع) در ميان گذاشت و بعد گفت . حسين جان از جد بزرگوارت شنيدم كه فرمود اگر حاجتي داشتي از چهار شخص طلب كن ، عرب شريف ، مولاي كريم ، حامل قرآن ، خوبروي ؛ اما عرب شرافت يافت به جدت رسول الله (ص) و اما كرامت كه در سيره و سرشت شماست . قرآن هم كه در خانه شما نازل شد، چهره خوب كه از آن تواست . خودم از رسول الله (ص) شنيدم كه فرمود هرگاه خواستيد به چهره من نظر كنيد به حسن و حسين من نظر نماييد.

امام حسين (ع) پس از استماع گفته هاي آن مرد فرمود: حاجت خود را بازگو، آن مرد حاجت خود را با انگشت روي خاك نوشت . امام (ع) فرمود: از پدرم علي (ع) شنيدم كه فرمود ارزش هركس به آن چيزي است كه به آن اهميت و ارزش مي دهد و از جدم رسول خدا شنيدم كه فرمود نيكي و محبت به هر كسي به اندازه درك و معرفت اوست ، من سه سؤال از تو دارم كه براي پاسخ صحيح هر سؤال ثلث مالم را به تو خواهم داد و اگر هر سه سؤال را درست جواب دادي تمام مال خود را به تو مي دهم . آن مرد عرض كرد بپرسيد اگر توانستم كه پاسخ مي دهم و الا از محضر شما خواهم آموخت چرا كه تو اهل علم و شرف هستي و لاحول و لاقوة الا بالله العلي العظيم .

فقال الحسين (ع) اي الاعمال افضل ؟ قال الايمان بالله و التصديق برسوله ، قال :فما نجاة العبد من الهلكة ؟ فقال : الثقه بالله، قال : فما يزين المرء؟ قال : علم معه الحلم ،قال : فان اخطاه ذلك ؟ قال : معه كرم . قال : فان اخطاه ذلك ؟ قال : فقر معه صبر، قال فان اخطاه ذلك ؟ قال : فصاعقه تنزل من السماء فتحرقه فضحك الحسين و رمي له بالصره و فيها الف دينار».

امام حسين (ع) فرمود: كدام عمل بهترين است ؟ عرض كرد: ايمان به خدا و تصديق رسول خدا. فرمود: راه نجات از هلاكت براي بنده چيست ؟ عرض كرد: اعتماد و اتكال به خدا. امام (ع) پرسيد چه چيز انسان را زينت مي دهد: عرض كرد علم كه همراهش حلم باشد. فرمود: اگر عالم نبود. گفت : ثروتي كه همراهش كرم و جود باشد،فرمود: اگر ثروت نداشت ؟ گفت : فقري كه همراهش صبر باشد. فرمود: اگر صبر نداشت ؛گفت : آتشي از آسمان بيايد و او را بسوزاند. حضرت حسين (ع) خنديد و كيسه پول را كه در او هزار دينار طلا بود در اختيارش گذاشت و بعد انگشتر خود را كه دو درهم قيمت داشت به او داد و بعد فرمود: هزار دينار طلا را به غرامتي خرج كن كه به گردن داري و بقيه را نفقه خانواده ات قرار بده . مرد هداياي حضرت حسين (ع) را گرفت و گفت : (الله اعلم حيث يجعل رسالته ) 

 منبع:http://www.valiasr-aj.com/sarallah/include/VIEW.php?bankname=LIBLIST&RADIF=0000013887

یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب:, :: 15:2 :: نويسنده : محمدرضا مروانی

امام حسين و جود و كرامت

1- حضرت حسين (ع) به عيادت اسامه بن زيد رفت . اسامه تا چشمش به امام حسين افتاد گفت : واي از غم و اندوه . امام (ع) فرمود: برادر غم تو چيست ؟ عرض كرد:قرض سنگيني كه به گردن دارم و آن شصت هزار درهم است .

امام (ع) فرمود: من آن را مي پردازم . اسامه گفت : مي ترسم أجل مهلتم ندهد.فرمود: مطمئن باش كه تو زنده هستي و من قرض تو را خواهم داد. راوي مي گويد امام (ع) قبل از مرگ اسامه تمام قرض او را رد كرد.

2- مردي از صحرانشينان عرب وارد مدينه شد و سراغ بهترين شخص را از نظر جود و كرم گرفت . به داخل مسجد شد و حضرت را در حال نماز مشاهده كرد، در كنار امام (ع) قرار گرفت و نياز خود را در چند بيت شعر بيان كرد. امام حسين (ع) از مسجد به خانه آمد و به قنبر فرمود: آيا از مال حجاز چيزي باقي مانده . عرض كرد: بله چهار هزاردينار. امام (ع) فرمود: همه را بياور كسي هست كه از ما سزاوارتر است و به آن محتاج مي باشد. حضرت حسين (ع) در خانه را نيمه باز كرد و پول ها را به اعرابي داد و بي شك منظور آن بزرگوار از اين عمل آن بود كه چشم او به مرد اعرابي نيفتد و خجالت نكشد.اعرابي پول ها را گرفت و گريه كرد و حضرت فرمود: مگر كم عطا كردم كه چنين مي كني ؟ گفت : مي گريم كه چگونه اين دست هاي پربركت و بخشنده زير خاك خواهد رفت .

3- مردي به حضور امام حسين (ع) شرفياب شد و عرض سلام كرد و سپس مشكل خود را با امام (ع) در ميان گذاشت و بعد گفت . حسين جان از جد بزرگوارت شنيدم كه فرمود اگر حاجتي داشتي از چهار شخص طلب كن ، عرب شريف ، مولاي كريم ، حامل قرآن ، خوبروي ؛ اما عرب شرافت يافت به جدت رسول الله (ص) و اما كرامت كه در سيره و سرشت شماست . قرآن هم كه در خانه شما نازل شد، چهره خوب كه از آن تواست . خودم از رسول الله (ص) شنيدم كه فرمود هرگاه خواستيد به چهره من نظر كنيد به حسن و حسين من نظر نماييد.

امام حسين (ع) پس از استماع گفته هاي آن مرد فرمود: حاجت خود را بازگو، آن مرد حاجت خود را با انگشت روي خاك نوشت . امام (ع) فرمود: از پدرم علي (ع) شنيدم كه فرمود ارزش هركس به آن چيزي است كه به آن اهميت و ارزش مي دهد و از جدم رسول خدا شنيدم كه فرمود نيكي و محبت به هر كسي به اندازه درك و معرفت اوست ، من سه سؤال از تو دارم كه براي پاسخ صحيح هر سؤال ثلث مالم را به تو خواهم داد و اگر هر سه سؤال را درست جواب دادي تمام مال خود را به تو مي دهم . آن مرد عرض كرد بپرسيد اگر توانستم كه پاسخ مي دهم و الا از محضر شما خواهم آموخت چرا كه تو اهل علم و شرف هستي و لاحول و لاقوة الا بالله العلي العظيم .

فقال الحسين (ع) اي الاعمال افضل ؟ قال الايمان بالله و التصديق برسوله ، قال :فما نجاة العبد من الهلكة ؟ فقال : الثقه بالله، قال : فما يزين المرء؟ قال : علم معه الحلم ،قال : فان اخطاه ذلك ؟ قال : معه كرم . قال : فان اخطاه ذلك ؟ قال : فقر معه صبر، قال فان اخطاه ذلك ؟ قال : فصاعقه تنزل من السماء فتحرقه فضحك الحسين و رمي له بالصره و فيها الف دينار».

امام حسين (ع) فرمود: كدام عمل بهترين است ؟ عرض كرد: ايمان به خدا و تصديق رسول خدا. فرمود: راه نجات از هلاكت براي بنده چيست ؟ عرض كرد: اعتماد و اتكال به خدا. امام (ع) پرسيد چه چيز انسان را زينت مي دهد: عرض كرد علم كه همراهش حلم باشد. فرمود: اگر عالم نبود. گفت : ثروتي كه همراهش كرم و جود باشد،فرمود: اگر ثروت نداشت ؟ گفت : فقري كه همراهش صبر باشد. فرمود: اگر صبر نداشت ؛گفت : آتشي از آسمان بيايد و او را بسوزاند. حضرت حسين (ع) خنديد و كيسه پول را كه در او هزار دينار طلا بود در اختيارش گذاشت و بعد انگشتر خود را كه دو درهم قيمت داشت به او داد و بعد فرمود: هزار دينار طلا را به غرامتي خرج كن كه به گردن داري و بقيه را نفقه خانواده ات قرار بده . مرد هداياي حضرت حسين (ع) را گرفت و گفت : (الله اعلم حيث يجعل رسالته )

منبع:http://www.valiasr-aj.com/sarallah/include/VIEW.php?bankname=LIBLIST&RADIF=0000013887

 

 

 

برای روشن شدن موضوع در خصوص جزوات، یک خاطره از کتاب خاطرات آقای حسن خدایگانی که در خاطره "راتب یا حقوق ماهیانه" (داستان اسارت بدون یک شلیک 15) ذکری از ایشان آمده است، نقل می کنم:

 



ادامه مطلب ...

برای روشن شدن موضوع در خصوص جزوات، یک خاطره از کتاب خاطرات آقای حسن خدایگانی که در خاطره "راتب یا حقوق ماهیانه" (داستان اسارت بدون یک شلیک 15) ذکری از ایشان آمده است، نقل می کنم:



ادامه مطلب ...
شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : محمدرضا مروانی

 

 

 

شهید محمد جهان آرا

به روایت حضرت آیت الله خامنه ای

من مایلم این‌جا یادى از «محمد جهان‌آرا» شهید عزیز خرمشهر و شهدایى که در خرمشهر مظلوم آن‌طور مقاومت کردند بکنم. آن‌روزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروى مسلحى نداشت؛ نه که صدوبیست هزار نداشت بلکه ده هزار، پنج هزار هم نداشت. چند تانک تعمیرى از کار افتاده را مرحوم شهید «اقارب‌پرست» – که افسر ارتشى بسیار متعهدى بود – از خسروآباد به خرمشهر آورده بود، تعمیر کرد. (البته این مال بعد است. در قسمت اصلى خرمشهر که نیرویى نبود).

 

محمد جهان‌آرا و دیگر جوانان ما در مقابل نیروهاى مهاجم عراقى – یک لشکر مجهز زرهى عراقى با یک تیپ نیروى مخصوص و با نود قبضه توپ که شب و روز روى خرمشهر مى‌بارید – سى و پنج روز مقاومت کردند. همان‌طور که روى بغداد موشک مى‌زدند، خمپاره‌ها و توپهاى سنگین در خرمشهر روى خانه‌هاى مردم مرتب مى‌باریدند. با این‌حال جوانان ما سى و پنج روز مقاومت کردند؛ اما بغداد سه روزه تسلیم شد! ملت ایران! به این جوانان و رزمندگانتان افتخار کنید. بعد هم که مى‌خواستند خرمشهر را تحویل بگیرند، دوباره سپاه و ارتش و بسیج با نیرویى به‌مراتب کمتر از نیروى عراقى رفتند خرمشهر را محاصره کردند و حدود پانزده هزار اسیر در یکى دو روز از عراقیها گرفتند. جنگ تحمیلى هشت ساله‌ى ما، داستان عبرت‌آموز عجیبى است. من نمى‌دانم چرا بعضیها در ارائه‌ى مسائل افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلى کوتاهى مى‌کنند.

بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران ۱۳۸۲/۱/۲۲

قسمتی از وصیت‌نامه فرمانده شهید:

ای امام! تا لحظه‌ای که خون در رگ‌های ما جوانان پاک اسلام وجود دارد، لحظه‌ای نمی‌گذاریم که خط پیامبرگونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود. ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده‌ام، سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی‌خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه‌ای که خرمشهر سقوط کرد، من یک‌ماه بطور مداوم کربلا را می‌دیدم. هر روز که حمله‌ی دشمن بر برادران سخت می‌شد و فریاد آن‌ها بی‌سیم را از کار می‌انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می‌رفتم، گریه را آغاز می‌کردم و فریاد می‌زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.

به نقل از:http://revolution.shirazu.ac.ir/?p=18992

 

شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : محمدرضا مروانی

شهید محمد جهان آرا

به روایت حضرت آیت الله خامنه ای

من مایلم این‌جا یادى از «محمد جهان‌آرا» شهید عزیز خرمشهر و شهدایى که در خرمشهر مظلوم آن‌طور مقاومت کردند بکنم. آن‌روزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروى مسلحى نداشت؛ نه که صدوبیست هزار نداشت بلکه ده هزار، پنج هزار هم نداشت. چند تانک تعمیرى از کار افتاده را مرحوم شهید «اقارب‌پرست» – که افسر ارتشى بسیار متعهدى بود – از خسروآباد به خرمشهر آورده بود، تعمیر کرد. (البته این مال بعد است. در قسمت اصلى خرمشهر که نیرویى نبود).

محمد جهان‌آرا و دیگر جوانان ما در مقابل نیروهاى مهاجم عراقى – یک لشکر مجهز زرهى عراقى با یک تیپ نیروى مخصوص و با نود قبضه توپ که شب و روز روى خرمشهر مى‌بارید – سى و پنج روز مقاومت کردند. همان‌طور که روى بغداد موشک مى‌زدند، خمپاره‌ها و توپهاى سنگین در خرمشهر روى خانه‌هاى مردم مرتب مى‌باریدند. با این‌حال جوانان ما سى و پنج روز مقاومت کردند؛ اما بغداد سه روزه تسلیم شد! ملت ایران! به این جوانان و رزمندگانتان افتخار کنید. بعد هم که مى‌خواستند خرمشهر را تحویل بگیرند، دوباره سپاه و ارتش و بسیج با نیرویى به‌مراتب کمتر از نیروى عراقى رفتند خرمشهر را محاصره کردند و حدود پانزده هزار اسیر در یکى دو روز از عراقیها گرفتند. جنگ تحمیلى هشت ساله‌ى ما، داستان عبرت‌آموز عجیبى است. من نمى‌دانم چرا بعضیها در ارائه‌ى مسائل افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلى کوتاهى مى‌کنند.

بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران ۱۳۸۲/۱/۲۲

قسمتی از وصیت‌نامه فرمانده شهید:

ای امام! تا لحظه‌ای که خون در رگ‌های ما جوانان پاک اسلام وجود دارد، لحظه‌ای نمی‌گذاریم که خط پیامبرگونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود. ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده‌ام، سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی‌خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه‌ای که خرمشهر سقوط کرد، من یک‌ماه بطور مداوم کربلا را می‌دیدم. هر روز که حمله‌ی دشمن بر برادران سخت می‌شد و فریاد آن‌ها بی‌سیم را از کار می‌انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می‌رفتم، گریه را آغاز می‌کردم و فریاد می‌زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.

به نقل از:http://revolution.shirazu.ac.ir/?p=18992

شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, :: 2:56 :: نويسنده : محمدرضا مروانی

 

سالروز فتح خرمشهر، شهر 35 ميليوني گرامي باد..

 

ياد همه شهدا بخير...

شنبه 3 خرداد 1393برچسب:, :: 2:56 :: نويسنده : محمدرضا مروانی

سالروز فتح خرمشهر، شهر 35 ميليوني گرامي باد..

ياد همه شهدا بخير...

 

 

 

19.سید رحیم بهشتی

2- عکسهای ارسالی مربوط به اردوی دزفول درسال 66 و تیم فوتبال مسجد وعکس سال 57 سید رحیم ، مالک مویدی ، شهید سعید کوتی ، علی دیلمی ،غلام خانیان (شورلت) و 2 نفر دیگر که من یادم نیست نامشان چیست. وعکس دیگر مربوط به سال 61 بترتیب از راست به چپ مسعود دلفی ، حبیب ممتاز، سید رحیم واحمد صادقی، می باشند‎.

چنانچه در باره عکس ها خاطره یا مطلبی دارید در قسمت نظرات بنویسید.

عکس ها را در ادامه مطلب ببینید...

 



ادامه مطلب ...

19.سید رحیم بهشتی

2- عکسهای ارسالی مربوط به اردوی دزفول درسال 66 و تیم فوتبال مسجد وعکس سال 57 سید رحیم ، مالک مویدی ، شهید سعید کوتی ، علی دیلمی ،غلام خانیان (شورلت) و 2 نفر دیگر که من یادم نیست نامشان چیست. وعکس دیگر مربوط به سال 61 بترتیب از راست به چپ مسعود دلفی ، حبیب ممتاز، سید رحیم واحمد صادقی، می باشند‎.

چنانچه در باره عکس ها خاطره یا مطلبی دارید در قسمت نظرات بنویسید.

عکس ها را در ادامه مطلب ببینید...



ادامه مطلب ...

 

 

تنگه هرمز

نوشتن جزوات فرهنگی و سیاسی یکی از فعالیت هایی بود که علیرغم ممنوعیت و کمبود کاغذ و خودکار، با جدیت دنبال می شد. دوستان در نگهداری و مخفی کردن آنها نهایت دقت را بکار می بردند ولی گاهی پیش می آمد که بدنبال یک غافل گیری و یا در جریان یک تفتیش یک جزوه لو می رفت. ...

 



ادامه مطلب ...

تنگه هرمز

نوشتن جزوات فرهنگی و سیاسی یکی از فعالیت هایی بود که علیرغم ممنوعیت و کمبود کاغذ و خودکار، با جدیت دنبال می شد. دوستان در نگهداری و مخفی کردن آنها نهایت دقت را بکار می بردند ولی گاهی پیش می آمد که بدنبال یک غافل گیری و یا در جریان یک تفتیش یک جزوه لو می رفت. ...



ادامه مطلب ...
پیوندهای روزانه
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 2133
بازدید کل : 29113
تعداد مطالب : 334
تعداد نظرات : 138
تعداد آنلاین : 1

چاپ این صفحه